مهرداد جلایری_ داستان انیمیشن «پسر، موش کور، روباه و اسب» بسیار ساده و روان است و به مفاهیمی مانند دوستی، عشق، خانه و خانواده نگاهی عمیق دارد.
پسربچهای در یک دشت پوشیده از برف گم شده است. موش کوری او را پیدا میکند و با یکدیگر همراه میشوند. موش کور او را راهنمایی میکند که از بزرگترهایش شنیده است: «هرگاه گم شدی، مسیر رودخانه را دنبال کن.» آنها همین کار را میکنند.
در این راه، این دو با هم دو دوست صمیمی میشوند. در ادامه، به روباهی برخورد میکنند که خیلی گرسنه است. روباه میخواهد برای رفع گرسنگیاش موش کور را شکار و یک لقمهی چپ کند. پسر و موش کور با نگرانی از دست او فرار میکند.
کمی بعد، پسر صدای ناله میشنود. با موش در جستوجوی صاحب صدا میرود. روباه را در تله گرفتار میبینند. موش کور بدون هیچ ترسی جلو میرود و طناب دور روباه را پاره میکند.
روباه پس از رهایی فرار میکند. پسر و موش کور به راه خود ادامه میدهند تا اینکه در یک حادثه، موش کور در رودخانه میافتد. پسرخودش را به آب و آتش میزند و تلاش میکند اما نمیتواند او را نجات دهد.
در این لحظه، روباه سر میرسد و موش را نجات میدهد. زیبایی انیمیشن اینجاست که در آخر، هرسه با یکدیگر دوست و همراه میشوند.
کارگردان:
چارلی مکسی
مؤلف:
پیتر پینتون
سال انتشار:
۲۰۲۲
ساخت کشور:
انگلستان و آمریکا
ژانر:
خانوادگی، ماجراجویی